وبلاگ من

ما در این سایت برای شما از تله های زندگی و طرحواره درمانی سخن می گوییم و به تحوّلی بنیادین در شناخت درمانی نیز می پردازیم.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طرحواره آسیب پذیری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مدرسه، همسالان و جامعه، سایر عواملِ تأثیرگذار بر زندگی هستند. اما خانواده در این بین، جایگاه خاصی دارد. زمانی که محیط اولیه‌ی خانواده مخرب و ناخوشایند باشد به شکل‌گیری تله‌های زندگی کمک می‌کند. در این قسمت به برخی از محیط‌های اولیه‌ی آسیب‌رسان اشاره می‌کنیم:

نمونه‌هایی از محیط‌های اولیه‌ی آسیب‌رسان

۱. یکی از والدین، بدرفتار و سوءاستفاده‌گر است و دیگری منفعل و درمانده.

۲. والدین‌تان بی‌عاطفه و سردمهر بوده‌اند و دایم از شما توقع پیشرفت و موفقیت داشته‌اند.

۳. والدین‌تان دایم با هم دعوا می‌کردند و شما در معرکه‌ی این جنگ و دعوا، گیر کرده بودید.

۴. یکی از والدین شما مریض و افسرده بوده و دیگری غایب. شما مجبور بودید از والد مریض مراقبت کنید.

۵. هویت مستقل نداشتید و از یکی از والدین کاملاً تقلید می‌کردید. از شما انتظار می‌رفت که به عنوان جانشین، همه‌ی نیازهای یکی از والدین‌تان را برآورده سازید.

۶. یکی از والدین شما ترسو بود و به شدّت از شما حمایت می‌کرد. همین والد از تنهایی به شدت می ترسید و هیچ گاه شما را تنها نمی‌گذاشت.

۷. والدین‌تان دایم از شما عیب‌جویی می‌کردند. احساس می‌کردید هیچ گاه نمی‌توانید رضایت آنها را جلب کنید.

۸. والدین‌تان شما را لوس و نازپرورده بار آورده بودند. هیچ محدودیتی برای شما قایل نبودند.

۹. همسالان‌تان شما را تحویل نمی‌گرفته‌اند یا حس می‌کردید با آنها خیلی فرق دارید و وصله‌ی ناجور جمع آنها هستید.

وراثت و محیط بر یکدیگر اثر می‌گذارند. عوامل مخرب دوران کودکی با ابعاد خاصی از خلق و خو در شکل‌گیری تله‌های زندگی دست به دست هم می‌دهند. خلق و خوی ما تا حدی تعیین می‌کند که والدین و دیگران چگونه با ما رفتار کنند. به عنوان مثال، اغلب یکی از فرزندان سوژه‌ی بدرفتاری می‌شود. حتی خلق و خوی ما در چگونگی تأثیرپذیری از درمان نیز نقش دارد. با فرض محیط یکسان، دو کودک می‌توانند واکنش‌های متفاوتی به این محیط یکسان نشان بدهند. ممکن است هر دوی این کودکان با بدرفتاری مواجه شوند. اما یکی از آنها منفعلانه برخورد می‌کند و دیگری از حق خودش دفاع می‌کند.با طرحواره درمانی می توانیم از طرحواره ها رهایی یابیم .

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

تله‌های زندگی سه ویژگی‌ دارند که می‌توانیم با این سه ویژگی، آنها را بشناسیم.

شناسایی تله‌های زندگی

۱. تله‌های زندگی، الگوها یا درون‌مایه‌های دیرپای زندگی هستند.

۲. تله‌های زندگی، خودآسیب‌رسان هستند.

۳. تله‌های زندگی، برای بقای خودشان می‌جنگند.

همان طور که در فصل اول گفتیم تله‌ی زندگی، الگو یا مضمونی است که در دوران کودکی شکل گرفته است و خودش را در طول زندگی به فرد تحمیل می‌کند. منظور از الگوها یا مضمون‌ها، همان تله‌های زندگی است که در فصل قبل به طور اجمالی به معرفی آنها پرداختیم. اگر در دام تله‌ی زندگی افتاده باشید، ارمغان شما در دوران بزرگسالی، بازآفرینی شرایط دوران کودکی است، همان شرایطی که برای شما آسیب‌زا و مشکل‌آفرین بوده است.

تله‌های زندگی، خودآسیب‌رسان هستند. مشاهده‌ی ویژگی خودآسیب‌رسانی تله‌های زندگی برای ما درمانگران که شاهد این ویژگی در بیماران هستیم، سخت دردناک و اندوه‌آفرین است. بارها و بارها با افرادی مثل آیدا (تله‌ی زندگی آسیب‌پذیری) و دیوید (تله‌ی زندگی آسیب‌پذیری) روبه‌رو شده‌ایم. بیماران مثل پروانه های به دور شمع می‌گردند: دایماً به سمت شرایطی جذب می‌شوند که به گذشته‌ی زندگی‌شان شباهت زیادی دارد. تله‌ی زندگی می‌تواند به هویت، سلامتی و ارتباط اجتماعی، شغل، حالت‌های خلقی صدمه بزند. تله‌ی زندگی تمام ابعاد زندگی را زیر سیطره‌ی نفوذ خود در می‌آورد.

تله‌ی زندگی برای بقای خودش سخت تلاش می‌کند. کششی قوی در بیماران برای حفظ تله‌ی زندگی وجود دارد. این حالت بخشی از میل انسان به هماهنگی و ثبات است. می توانیم تله‌ی زندگی را بشناسیم. اگرچه تله‌ی زندگی دردناک و مشکل آفرین است، اما برای افراد، عادی و معمولی شده است. بنابر این تغییر آنها، کاری سخت و طاقت فرساست. از همه‌ی این حرف‌ها گذشته، در دوران کودکی این تله‌ها به عنوان راه‌های انطباقی در خانواده‌ی ناسازگار در نظر گرفته می‌شوند. در دوران کودکی این تله‌ها واقع‌بینانه بوده‌اند. اما مشکل اینجاست که با این که در حال حاضر فایده‌ی چندانی ندارند و راه‌های زیادی پیش رو داریم اما سفت و سخت به دنبال تداوم این تله‌ها هستیم.

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

  • وابستگی

اگر گرفتار تله‌ی زندگی وابستگی شده‌اید، احساس می‌کنید نمی‌توانید بدون کمک دیگران از پس کارهای روزمره‌ی زندگی خود برآیید. برای انجام کارهایتان دست نیاز به سوی دیگران دراز می‌کنید و نیاز دارید همیشه از شما حمایت کنند. اگر در دوران کودکی سعی کرده‌اید که مستقل عمل کنید اطرافیان به جوانه‌های خودمختاری و استقلال‌طلبی شما آسیب زده‌اند. در دوران بزرگسالی دایم به دنبال افراد توانمندی می‌گردید که به آنها وابسته شوید. به این افراد اجازه می‌دهید که به جای شما تصمیم بگیرند و بر زندگی شما حکومت کنند. در محل کار از انجام کارها شانه خالی می‌کنید. پرواضح است که چنین تله‌ی زندگی باعث پسرفت‌گرایی شما می‌شود.

  • آسیب‌پذیری

اگر این تله‌ی زندگی بر شما حاکم شود، دایم نگران بروز فاجعه یا مصیبت (مثل حوادث طبیعی، جنایی، پزشکی یا مالی) هستید. امنیت ندارید. در دوران کودکی دایم به شما گوشزد کرده‌اند که دنیای خطرناکی داریم و احتمالاً والدین‌تان بیش از حدّ از شما حمایت کرده‌اند و نگران سلامتی و امنیت شما بوده‌اند. نگرانی‌ها و ترس‌های شما به قدری زیاد و غیرواقع‌بینانه هستند که حاکم بی‌چون و چرای زندگی شما می‌شوند. توان و نیروی شما صرف اطمینان‌طلبی و امنیت‌خواهی می‌شود. حوزه‌های نگرانی شما متفاوت هستند. به عنوان مثال، گاهی اوقات سخت نگران بیماری می‌شوید (ابتلا به ایدز یا دیوانه شدن یا حمله‌ی اضطرابی). گاهی نگران مسایل مالی می‌شوید (ورشکستگی، فقر، فلاکت). گاهی نیز ممکن است نگرانی شما به سایر حوزه‌های آسیب‌پذیری مثل (ترس از پرواز، زلزله یا دزدیده شدن کیف پول) متمرکز شود.

اگر نتوانسته باشید با افراد مهمّ زندگی خود رابطه‌ای صمیمی و عاطفی برقرار کنید، در دام دو تله‌ی زندگی می‌افتید: محرومیت هیجانی و طرد اجتماعی.

 


  • روانشناسی بالینی