- وابستگی
اگر گرفتار تلهی زندگی وابستگی شدهاید، احساس میکنید نمیتوانید بدون کمک دیگران از پس کارهای روزمرهی زندگی خود برآیید. برای انجام کارهایتان دست نیاز به سوی دیگران دراز میکنید و نیاز دارید همیشه از شما حمایت کنند. اگر در دوران کودکی سعی کردهاید که مستقل عمل کنید اطرافیان به جوانههای خودمختاری و استقلالطلبی شما آسیب زدهاند. در دوران بزرگسالی دایم به دنبال افراد توانمندی میگردید که به آنها وابسته شوید. به این افراد اجازه میدهید که به جای شما تصمیم بگیرند و بر زندگی شما حکومت کنند. در محل کار از انجام کارها شانه خالی میکنید. پرواضح است که چنین تلهی زندگی باعث پسرفتگرایی شما میشود.
- آسیبپذیری
اگر این تلهی زندگی بر شما حاکم شود، دایم نگران بروز فاجعه یا مصیبت (مثل حوادث طبیعی، جنایی، پزشکی یا مالی) هستید. امنیت ندارید. در دوران کودکی دایم به شما گوشزد کردهاند که دنیای خطرناکی داریم و احتمالاً والدینتان بیش از حدّ از شما حمایت کردهاند و نگران سلامتی و امنیت شما بودهاند. نگرانیها و ترسهای شما به قدری زیاد و غیرواقعبینانه هستند که حاکم بیچون و چرای زندگی شما میشوند. توان و نیروی شما صرف اطمینانطلبی و امنیتخواهی میشود. حوزههای نگرانی شما متفاوت هستند. به عنوان مثال، گاهی اوقات سخت نگران بیماری میشوید (ابتلا به ایدز یا دیوانه شدن یا حملهی اضطرابی). گاهی نگران مسایل مالی میشوید (ورشکستگی، فقر، فلاکت). گاهی نیز ممکن است نگرانی شما به سایر حوزههای آسیبپذیری مثل (ترس از پرواز، زلزله یا دزدیده شدن کیف پول) متمرکز شود.
اگر نتوانسته باشید با افراد مهمّ زندگی خود رابطهای صمیمی و عاطفی برقرار کنید، در دام دو تلهی زندگی میافتید: محرومیت هیجانی و طرد اجتماعی.