وبلاگ من

ما در این سایت برای شما از تله های زندگی و طرحواره درمانی سخن می گوییم و به تحوّلی بنیادین در شناخت درمانی نیز می پردازیم.

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مدرسه، همسالان و جامعه، سایر عواملِ تأثیرگذار بر زندگی هستند. اما خانواده در این بین، جایگاه خاصی دارد. زمانی که محیط اولیه‌ی خانواده مخرب و ناخوشایند باشد به شکل‌گیری تله‌های زندگی کمک می‌کند. در این قسمت به برخی از محیط‌های اولیه‌ی آسیب‌رسان اشاره می‌کنیم:

نمونه‌هایی از محیط‌های اولیه‌ی آسیب‌رسان

۱. یکی از والدین، بدرفتار و سوءاستفاده‌گر است و دیگری منفعل و درمانده.

۲. والدین‌تان بی‌عاطفه و سردمهر بوده‌اند و دایم از شما توقع پیشرفت و موفقیت داشته‌اند.

۳. والدین‌تان دایم با هم دعوا می‌کردند و شما در معرکه‌ی این جنگ و دعوا، گیر کرده بودید.

۴. یکی از والدین شما مریض و افسرده بوده و دیگری غایب. شما مجبور بودید از والد مریض مراقبت کنید.

۵. هویت مستقل نداشتید و از یکی از والدین کاملاً تقلید می‌کردید. از شما انتظار می‌رفت که به عنوان جانشین، همه‌ی نیازهای یکی از والدین‌تان را برآورده سازید.

۶. یکی از والدین شما ترسو بود و به شدّت از شما حمایت می‌کرد. همین والد از تنهایی به شدت می ترسید و هیچ گاه شما را تنها نمی‌گذاشت.

۷. والدین‌تان دایم از شما عیب‌جویی می‌کردند. احساس می‌کردید هیچ گاه نمی‌توانید رضایت آنها را جلب کنید.

۸. والدین‌تان شما را لوس و نازپرورده بار آورده بودند. هیچ محدودیتی برای شما قایل نبودند.

۹. همسالان‌تان شما را تحویل نمی‌گرفته‌اند یا حس می‌کردید با آنها خیلی فرق دارید و وصله‌ی ناجور جمع آنها هستید.

وراثت و محیط بر یکدیگر اثر می‌گذارند. عوامل مخرب دوران کودکی با ابعاد خاصی از خلق و خو در شکل‌گیری تله‌های زندگی دست به دست هم می‌دهند. خلق و خوی ما تا حدی تعیین می‌کند که والدین و دیگران چگونه با ما رفتار کنند. به عنوان مثال، اغلب یکی از فرزندان سوژه‌ی بدرفتاری می‌شود. حتی خلق و خوی ما در چگونگی تأثیرپذیری از درمان نیز نقش دارد. با فرض محیط یکسان، دو کودک می‌توانند واکنش‌های متفاوتی به این محیط یکسان نشان بدهند. ممکن است هر دوی این کودکان با بدرفتاری مواجه شوند. اما یکی از آنها منفعلانه برخورد می‌کند و دیگری از حق خودش دفاع می‌کند.با طرحواره درمانی می توانیم از طرحواره ها رهایی یابیم .

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰
وقتی تیپ پنج­های متعادل به سمت هشت می­روند، شجاع می­شوند، و با درک بزرگی خود عمل می­کنند. آنها احساس می­کنند که به اندازه­ی کافی یاد گرفته­اند که با کاردانی عمل بکنند و دیگران را با اعتماد به نفس رهبری بکنند. آنها دیگر نمی­ترسند که با محیط خود پایمال خواهند شد، و بنابراین توانایی دارند با چالش­ ها رو به رو شوند و درک می­کنند که می­توانند هر چه در زندگی پیش می­آید، از عهده­ی آن برآیند.
وقتی تیپ هشت ­های متعادل به سمت تیپ دو حرکت می­کنند، آنها پرورش دهنده و کمک رسان می­شوند، و به جای منافع شخصی خودشان به آسایش دیگران نیز علاقه­ مند می­شوند. آنها دیگر تسلط خود را با خشونت به محیط اطراف تحمیل نمی­کنند، و بنابراین توانایی دارند احساسات خود را آزادانه ابراز بکنند و محبت و صمیمیت را از دیگران دریافت بکنند.
وقتی تیپ دو­ های متعادل به سمت تیپ چهار حرکت می­کنند، آنها در تماس با احساسات و انگیزه­ های واقعی خود خواهند بود، آنها می ­فهمند که نیازهای بر حقی دارند که باید بر آورده شوند، آنها دیگر احساس نمی­کنند که باید همیشه برای همه خوب باشند و دائماً به دیگران خدمت کنند، و بنابراین توانایی دارند که با وجود توجه اساسی به خودشان، به صورت واقعی دوست داشته شوند.
وقتی تیپ چهارهای متعادل به سمت تیپ یک حرکت می­کنند، آنها انضباط فردی پیدا  می­کنند و بر حسب اصول عینی و همچنین احساسات ذهنی و درونی عمل می­کنند، آنها دیگر خود را تافته جدا بافته حساب نمی­کنند، یا خود خواه و آزاد و یله نیستند، و بنابراین قادر هستند فعالانه نقش خود را در دنیا ایفا کنند و کشف بکنند واقعا چه کسی هستند.
وقتی تیپ نُه­ های متعادل به سمت تیپ سه حرکت می­کنند، آنها بیشتر به خود می­آیند و اعتماد به نفس پیدا می­کنند، و علاقه مند می­شوند که استعدادهای خود را کشف بکنند و رشد دهند، آنها دیگر احساس نمی­کنند که باید با اتکا به یک شخص دیگر زندگی کنند، و بنابراین آنها شخص خودشان می­شوند، و شهامت و توانایی واقعی خود را به عرصه­ ی زندگی می ­آورند.
  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

عواملی در شکل‌گیری تله‌های زندگی نقش بازی می کنند. اولین عامل، خلق و خو است که ذاتی و سرشتی در نظر گرفته می‌شود. میراث عاطفی ما باعث می‌شود که در قبال رویدادها به سبک و سیاق خاصی، واکنش هیجانی نشان بدهیم.

نظیر سایر ویژگی‌های فطری، در خلق و خو نیز اصل تفاوت‌های فردی به شدت حاکم است. خلق و خو دامنه‌ای از هیجان‌ها را در بر می‌گیرد. ما معتقدیم که خلق و خویی که به ارث می‌بریم در شکل‌گیری تله‌های زندگی نقش دارد. در این قسمت به معرفی برخی از ابعاد خلق و خو می‌پردازیم.

ابعاد احتمالی خلق و خو

خجالتی      معاشرتی

منفعل      پرخاشگر

بی‌احساس  احساساتی

نگران         شجاع

حساس    آسیب‌ناپذیر

ممکن است فکر کنید که خلق و خوی شما ترکیبی از این ابعاد است. خلق و خو، ابعاد دیگری نیز دارد که ما هنوز آنها را نشناخته‌ایم.

البته رفتار ما علاوه بر این که تحت تأثیر خلق و خو است، محیط نیز بر آن اثر می‌گذارد. محیط امن و حمایت‌گر حتی می‌تواند کودک کاملاً خجالتی و کمرو را خونگرم و اجتماعی بار بیاورد. اگر کودک آسیب ناپذیر در محیطی بزرگ شود که دایم در معرض خطر باشد، ممکن است حساس و ترسو بار بیاید.

وراثت و محیط بر ما اثر می‌گذارند و زندگی ما را شکل می‌دهند. این مسأله (حتی در درجاتی کمتر) در زمینه‌ی صفاتی که کاملاً جسمی هستند (مثل قد و وزن) نیز حاکم است. همه‌ی ما با استعدادی برای داشتن قد مشخص متولد می‌شویم و بخشی از توانایی بالفعل شدن این استعداد به محیط زندگی وابسته است. تغذیه، ورزش، غذاهای سالم در افزایش قد اثر می‌گذارند.

نظریه‌پردازان، مهم‌ترین عامل مؤثر محیطی را خانواده در نظر گرفته‌اند. پویایی‌های خانواده اصلی ما، تشکیل دهنده‌ی پویایی‌های دنیای اولیه‌ی ما بوده‌اند. زمانی که در شرایط فعلی در دام تله‌ی زندگی می‌افتیم، تقریباً همیشه بازسازی صحنه‌ای از پویایی‌های خانواده‌مان در دوران کودکی است. به عنوان مثال، تجارب ناگوار پاتریک و دانیل شبیه به تجارب اولیه‌ی آنهاست. در اکثر موارد، خانواده بیشترین تأثیر را در کودکی بر ما بر جای می‌گذارد و به تدریج که بزرگ می‌شویم از اثر آن کم می‌شود.به نظر می رسد یکی از پایه های اصلی شکل گیری طرحواره طرد و رها شدگی ریشه در کیفیت و چگونگی این روابط داشته باشد. در تجزیه و تحلیل روانشناسی شکست عاطفی یا روانشناسی شکست عشقی نیز پای اضطراب جدایی در میان است. موضوعی که در طرحواره درمانی نیز مطرح است.

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

تله‌های زندگی سه ویژگی‌ دارند که می‌توانیم با این سه ویژگی، آنها را بشناسیم.

شناسایی تله‌های زندگی

۱. تله‌های زندگی، الگوها یا درون‌مایه‌های دیرپای زندگی هستند.

۲. تله‌های زندگی، خودآسیب‌رسان هستند.

۳. تله‌های زندگی، برای بقای خودشان می‌جنگند.

همان طور که در فصل اول گفتیم تله‌ی زندگی، الگو یا مضمونی است که در دوران کودکی شکل گرفته است و خودش را در طول زندگی به فرد تحمیل می‌کند. منظور از الگوها یا مضمون‌ها، همان تله‌های زندگی است که در فصل قبل به طور اجمالی به معرفی آنها پرداختیم. اگر در دام تله‌ی زندگی افتاده باشید، ارمغان شما در دوران بزرگسالی، بازآفرینی شرایط دوران کودکی است، همان شرایطی که برای شما آسیب‌زا و مشکل‌آفرین بوده است.

تله‌های زندگی، خودآسیب‌رسان هستند. مشاهده‌ی ویژگی خودآسیب‌رسانی تله‌های زندگی برای ما درمانگران که شاهد این ویژگی در بیماران هستیم، سخت دردناک و اندوه‌آفرین است. بارها و بارها با افرادی مثل آیدا (تله‌ی زندگی آسیب‌پذیری) و دیوید (تله‌ی زندگی آسیب‌پذیری) روبه‌رو شده‌ایم. بیماران مثل پروانه های به دور شمع می‌گردند: دایماً به سمت شرایطی جذب می‌شوند که به گذشته‌ی زندگی‌شان شباهت زیادی دارد. تله‌ی زندگی می‌تواند به هویت، سلامتی و ارتباط اجتماعی، شغل، حالت‌های خلقی صدمه بزند. تله‌ی زندگی تمام ابعاد زندگی را زیر سیطره‌ی نفوذ خود در می‌آورد.

تله‌ی زندگی برای بقای خودش سخت تلاش می‌کند. کششی قوی در بیماران برای حفظ تله‌ی زندگی وجود دارد. این حالت بخشی از میل انسان به هماهنگی و ثبات است. می توانیم تله‌ی زندگی را بشناسیم. اگرچه تله‌ی زندگی دردناک و مشکل آفرین است، اما برای افراد، عادی و معمولی شده است. بنابر این تغییر آنها، کاری سخت و طاقت فرساست. از همه‌ی این حرف‌ها گذشته، در دوران کودکی این تله‌ها به عنوان راه‌های انطباقی در خانواده‌ی ناسازگار در نظر گرفته می‌شوند. در دوران کودکی این تله‌ها واقع‌بینانه بوده‌اند. اما مشکل اینجاست که با این که در حال حاضر فایده‌ی چندانی ندارند و راه‌های زیادی پیش رو داریم اما سفت و سخت به دنبال تداوم این تله‌ها هستیم.

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

  • استحقاق

طرحواره اسحقاق ناشی از افراط در ارضای نیازهاست. به عبارتی فرد در زندگی‌اش هیچ گونه محدودیتی را تجربه نکرده است. آنهایی که در طرحواره استحقاق گرفتار شده‌اند احساس می‌کنند افراد ویژه و منحصر به فردی هستند. آنها خودشان را «همه کارتوان» و «همه چیزدان» می‌دانند و اصرار دارند که خیلی زود به خواسته‌هایشان دست یابند. آنها پای‌بند به اصل احترام متقابل نیستند و در پی ارضای خواسته‌های خود هستند، بدون این که توجه کنند این خواسته‌ها برای دیگران چقدر گران و سنگین تمام می‌شود. افرادی بی‌صبر، ناشکیبا، بی‌انضباط و ناخویشتن‌دار هستند.

کسانی که در دام این تله‌ی زندگی افتاده‌اند در دوران کودکی، لوس و نازپرورده بار آمده‌اند. دیگران آنها را وادار به خویشتن‌داری و محدودیت‌پذیری نکرده‌اند و مثل سایر بچه‌ها مجبور به پذیرش قید و بندها نشده‌اند. در دوران بزرگسالی نیز هر وقت به خواسته‌های خود نمی‌رسند، سخت عصبانی می‌شوند.

حال که به شناختی نسبی از تله‌های زندگی دست یافتید، در پست های بعد با تله معیارهای سختگیرانه ، خود ابرازگری ، دلبستگی ایمن ،  طرحواره سپری در برابر تغییر ، طرحواره ناسازگار اولیه ،آشنا می شویم و به طرح این مسأله می‌پردازیم که این طرحواره ها چگونه شکل می‌گیرند.

 


  • روانشناسی بالینی
  • ۰
  • ۰

  • اطاعت

شما با تله‌ی زندگی اطاعت، نیازهای خودتان را فدای نیازهای دیگران می‌کنید. به دیگران اجازه می‌دهید که سوار سر شما شوند. به این دلیل نیازهای خود را ابراز نمی‌کنید چون نمی‌خواهید دچار احساس گناه شوید یا این که فکر می‌کنید اگر نیازهای شما در اولویت قرار بگیرد به دیگران صدمه می‌زنید و یا آن که می‌ترسید اگر در مقابل خواسته‌های دیگران نافرمانی کنید، تنبیه یا طرد می‌شوید. به احتمال زیاد در دوران کودکی یکی از والدین، زندگی شما را کاملاً تحت کنترل داشته است. در دوران بزرگسالی نیز دایم با افراد سلطه‌گر، کنترل‌گر و خودخواه وارد رابطه می‌شوید و عنان اختیار خود را به این افراد می‌سپرید یا این که با افرادی به شدّت نیازمند و آسیب‌پذیر رابطه برقرار می‌کنید که خوراکشان افرادی مثل شماست. شما جزء افرادی هستید که داوطلبانه یا از روی ترس، برآورده‌سازی نیازهای دیگران را اولویت زندگی خود قرار می‌دهند.

  • معیارهای سخت گیرانه

اگر گرفتار این تله‌ی زندگی شده‌اید، سرسختانه تلاش می‌کنید تا بتوانید به معیارهای بلندپروازانه خود دست پیدا کنید. اهمیت زیادی به موفقیت، زیبایی، پول، نظم و ترتیب، منزلت اجتماعی یا لذّت می‌دهید و حاضرید برای به دست آوردن این ویژگی‌ها، سلامتی، روابط سالم و رضایت خاطر را فدا کنید. ممکن است همان اندازه که به خودتان سخت می‌گیرید به دیگران نیز سخت‌گیری کنید. در دوران کودکی از شما انتظار می‌رفته است که بهترین باشید و ذره‌ای عدول از معیارها، به نظر شما شکست و آبروریزی بوده است. هیچ چیز شما را راضی نمی‌کند.

اگر خانواده و اطرافیان شما در دوران کودکی شما نتوانسته‌اند برخی جاها که لازم بوده، شما را محدود کنند، احتمالاً دچار تله‌ی زندگی استحقاق می‌شوید.

 


  • روانشناسی بالینی